به گزارش مهر تبریز به نقل از آرمان تبریز،چرا که رسانه ها اغلب بر باورها و افکار ما غالب می شوند و ما را به سمت و سویی می کشانند که متولیان و صاحبان آنها هدف گذاری کرده اند.
از این لحاظ بهتر بود که سواد رسانه ای وارد سیستم آموزش رسمی میشد و آموزش ها و مهارت های لازم و کافی را در استفاده از رسانه ها همچون دیگر نیازها به دانشمان اضافه می کرد.
ریشه و متن سواد رسانه ای رویه هایی است که برای درک بهتر،تجزیه و تحلیل و کاربردی سازی رسانه های جمعی باید آموخت.
تمام رسانه ها بسته به نوع دیدگاه و بینش خود اهداف مشخص و منسجمی را دارند و برای رسیدن به آن برنامه ریزی دقیق و آشکار و نهان زیادی می کنند و در چند بخش کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت دنبال می نمایند.
رسانه ها در این راه وحدت شکل و محتوا دارند و بدین طریق مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهند و بار رسانه ای و مقصود خود را در ذهن او جا می اندازند و حتی در این راه از بمباران ذهنی مخاطب دریغ نمی کنند.
هر چند که اغلب پیام رسانه اهداف تجاری دارند و آن نیز در گرو اثرگذاری بر مخاطب و دور کردن ذهن و فکر او از آنچه می داند،می باشد،مبرهن و واضح است که هر چه میزان تاثیر پذیری مخاطب بیشتر باشد به همان اندازه اثرگذاری رسانه بشتر خواهد بود.
لیکن شایسته نیست و نباید اهداف سیاسی-اجتماعی و فرهنگی رسانه های جمعی را از یاد برد و تسلیم محض و بی قید و شرط آنها شد و راه را بر غلبه سهل و آسان آنها بر زوایای زندگی خویش هموار کرد.بلکه لازم است آموزش لازم را دیده ، مهارت کافی در استفاده از رسانه را بدست آورده و با تکیه بر این بینش تجزیه و تحلیل معانی را انجام دهیم و نسبت به پذیرش و یا رد معانی و مفاهیم هدفدار هوشمندانه و عاقلانه عمل کنیم.
شاید در چند جمله کوتاه و خلاصه بتوان گفت:هیچ رسانه ای خالی از هدف و تاثیرگذاری نیست و این مخاطب هست که چگونه میخواهد از آن استفاده و بهره گیری کند و چه بسا سرنوشت ملتی بر زوایای پیدا و پنهان کلمات و تصاویر همین رسانه ها گره خورده است.
پردازش و تفسیر پیام و اطلاعات نیاز به زمینه های تفکر منطقی و انتقادی دارد.تفکری که سطوح مختلف شناختی را ترکیب می کند.
مرحله دریافت پیام،مطالعه،تجزیه و ترکیب،تحلیل،گمانه زنی و تبیین و عملکرد فرد را در بر می گیرد.
شناخت سره از ناسره و برخورد مستقل با پیام های چالشی باید یکی از اهداف آموزشی قرار گیرد و شهروندانی پرورش داده شوند که در شرایط مختلف و متفاوت می توانند تفکر انتقادی خود بکار گیرند و مستقل از تأثیرات مخرب تصمیم بگیرند.
اخبار و پیام های گرم و سرد را تشخیص دهند، در حرارت پیام های گرم محو نشوند تا سردی پیام های مخرب و هدفدار را درک نکنند.
یکی از شگردهای رسانه ها رساندن چند پیام گرم و امید دهنده به فرد و در پی آن نشاندن تیغ سرد و سم مهلک در ذهن مخاطب می باشد که بصورت الگوهایی نا منظم تکرار می شوند.
چنانچه رسانه،پیام،فرد و اجتماع برای شهروندان در مدارس شناسانده شود و فرد بتواند از رسانه و اهداف آن شناخت نسبی بیابد ،دیگر شخصی منفعل و تأثیر پذیر نخواهد بود.بلکه پویا و تأثیر گذار خواهد گشت.روی خط سیری منطقی راه خواهد رفت،متفکر و اندیشمند خواهد شد و توانایی برخورد مناسب در موقعیت های چالشی را بدست خواهد آورد.
لازم است در زمان و عصر اطلاعات و رسانه سیستم آموزش و پروش بصورت فعال وارد این دنیا گشته و در کنار آموزش های علمی،مهارت مناسب زندگی را نیز بگنجاند.
نگارنده معتقد است یکی از راه های اثرگذار و قوی برای خنثی کردن پیام های مسموم و اهداف شوم نظام سلطه و زورگوی مخالف نظام اسلامی و گسترش اسلام و فرهنگ اسلامی – ایرانی همین آموزش های شهروندان خواهد بود که از بستر مدارس می گذرد.
مدارس می توانند در میان مدت و داراز مدت نقش به سزایی در بسط و گسترش اسلام و آرمان های امام راحل و مقام معظم رهبری داشته باشند و هر شهروندی تبدیل به افسری در عرصه رسانه و بین الملل شود.
از این منظر است که معلمان هم در مفهوم سازی و آشناسازی دانش آموزان به نقش و کارکرد رسانه ها بیش از پیش در کلاس ها بپردازند.سواد رسانه ای،قدرت تفکر انتقادی،جا به جا کردن پیام های گرم و سرد را آموزش داده و مهارت های تفکر مستقل،رفتار فعال،شخصیت پویا و برخورد با چالش های فردی و اجتماعی را در عرصه پیام و اطلاعات پرورش دهند.
مع الوصف تمام معلمان را به مطالعه و اقدام در این زمینه و سیستم آموزش و پرورش برای بسترسازی های بیشتر و بزرگتر را برای این عرصه پیشنهاد و توصیه می کنم.چرا که هر کدام از شهروندان برای داشتن زندگی بهتر،اجتماعی سالم تر و نیل به اهداف جامعه اسلامی به این توانمندی ها و بسترها نیاز دارند.
محمد صفریان مقدم