مهر تبریز: امروز ۱۸آبان سالروز فقدان یکی از زنان ستاره علم فیزیک آسیاست.این ستاره کهکشانی ما از منطقه تاریخی بارناوای تبریز است. چه زیبا زنده یاد دکتر ناصر تکمیل همایون استاد فقید تاریخ دانشگاه تهران در باره مفاخر آذربایجان گفته است.《کفه ترازوی مفاخر آذربایجان برای ایران بزرگ مایه مباهات و افتخار است 》با این وصف چه زنان بزرگ علمی،سیاسی، هنری و فرهنگی ریشه در این خاک گهر خیز تبریز دارند.
در این شهر کهن و تاریخی زنان بزرگی را می توان سراغ گرفت که از دانشگاههای معتبر جهان دانش آموخته شده ومنشا تحولات علمی و فرهنگی در سطوح ملی و بین المللی گشته اند.پروفسور آلنوش تریان 《۱۳۰۰ه.ش ۱۳۸۹ ه.ش》 دختر زنده یاد خانم وارتوطریان تبریزی که ایشان نیز نخستین دانش آموخته رشته هنر و بازیگری از سوییس بوده که سالها قبل از تاسیس دانشگاه تهران در دارالمعلمین تدریس زبان فرانسه کرده است و این بانوی تبریزی که خود دانش آموخته از دانشگاه اروپایی بود دخترش آلنوش را پس از فارغ التحصیلی اش در رشته فیزیک دانشگاه تهران به فرانسه فرستاد تادر دانشگاه سوربن دکتری فیزیک بخواند.
علاقه آلنوش به فیزیک و مطالعه ستارگان به حدی بود که وی در دوره دانشجوی شبها با گروه دانشجویان اختر فیزیک سوربن به اطراف پاریس می رفتند و به رصد و مطالعه ستارگان می پرداختند.در کتابخانه های شبانه روزی سوربن به تورق پایان نامه هایی می پرداخت که ازسوی اساتید اختر فیزیک دانشگاههای اروپا به رشته تحریر در آمده بودند.در گروههای آماتور و تجربی ستاره شناسی پاریس بعنوان عضو افتخاری نشست و برخاست و مباحثه های طولانی با فیزیکدانان و محققان فضا داشت و در یک کلام مطالعه نویسنده این سطور درباره این ارمنی فرزانه خداباور نشان می دهد حتی آیات شریف قرآن کریم را که در باره خلقت آسمانها و کرات و ماه و خورشید آمده با علم روز به دانشجویان نشان میداد که با کشفیات اختر فیزیکان مطابقت دارد و خبر از خالق هوشمندی می دهد که شگفتی این آفرینش را رقم زده است.
آلنوش دختر سخت کوش و جویای نام با کوله باری از تجربه علم و دانش با رتبه ای ممتاز در ۵ سال حضور در دانشگاه سوربن موفق به اخذ دکتری فیزیک می شود و بدلیل داشتن فطانت ،هوش و ذکاوت برای ماندن و تدریس در این دانشگاه را قبول نمی کند چرا که خودش بعدها در دانشگاه تهران گفت که چون ایران به تخصص اش نیاز داشت عرق ایرانیت و حس وطن دوستی و گشودن گوشه هایی از علوم و فنون یاد گرفته به روی دانشحویان علاقمند کشورش و دعوت زنده یاد پروفسور محمود حسابی برای قبولی هیات علمی دانشگاه تهران آلنوش را مجاب کرد که قید ماندن در سوربن را بزند و نکته جالب این است که این بانوی دانشمند با هزینه خانواده تبریزی خود به سوربن رفته بود و دانشگاه تهران با اینکه به داشتن رشته های اختر فیزیک نیاز داشت ولی از بابت هزینه های تحصیل آلنوش دیناری پرداخت نکرد.
آلنوش علاوه بر تسلط به زبانهای خانوادگی خود یعنی ارمنی و ترکی آذربایجانی به زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز مسلط بود.
پس از باز گشت به تهران در دهه ۳۰ به کسب کرسی هیات علمی گروه فیزیک دانشگاه تهران نایل آمد و در طول ۳۲ سال خدمت علمی در دانشگاه۷ تهران به تربیت هزاران دانشجو در رشته های فیزیک اختر پرداخت.
وعلاوه بر اینکه نخستین رصد خانه فیزیک خورشیدی ایران را در تهران راه انداخت به عنوان اولین زن استاد تمام در موسسه ژئو فیزیک دانشگاه تهران بعنوان یک مرجع علمی، دوستداران آسمانها و ستارگان را غرق در علم و اندوخته های خود می کرد.
در شبکه های تلویزیون داخل و خارج نتایج تحقیقات اختر فیزیک خود را اعلام می کرد و سخنرانی علمی وی در محافل رسانه ای، عمومی و دانشگاهی سراسر کشور این بانوی خوشنام را ورد زبانها انداخت و …
واحد فیزیک ستارگان دانشگاه تهران را راه انداخت.راه ورود گروههای آماتور نجوم شهرها و دانشگاهها را به واحد فیزیک ستارگان دانشگاه تهران باز کرد و در اکثر کاوشها و رصد های و مطالعات کاربردی
دانشمندان ایرانی در حوزه خورشید و فضا حضور پر رنگی داشت.وی در تحقیقی ثابت کرد ۲۴۱ روز ،ایران کاملا آفتابی است و با ورود فناوریهای و امکانات و تاسیسات فنی می توان از روز های آفتابی سرزمین ایران در حوزه های مختلف و مورد نیازاز جمله مقولاتی چون انرژی ،کشاورزی و معادن بهره ها برد.
در دوره پختگی وقتی آوازه جهانی رفت رصدخانه فیزیک اختر آلمان برای تدریس و مشاوره علمی،آلنوش را دعوت کرد؛ ۴ ماه رفت و از دولت آلمان خواست تلسکوپی مدرن را به دانشگاه تهران هدیه کند و تلسکوپ زایسی که در نوع خود طراحی و ساخته پیشرفته بود به تهران آورده شد و آلنوش،پایه گذار نخستین تلسکوپ خورشیدی در ایران نام گرفت.
در سال ۱۳۴۸ ه/ش رییس گروه تحقیقات مرکز ژ ئوفیزیک دانشگاه تهران را عهده دار شد و در طول بیش از ۳ دهه علم ، اندوخته ها و تجارب خود را بدون کوچکترین چشمداشتی در اختیار علاقمندان و محققان و دانشجویان فیزیک و علوم و نجوم گذاشت.
اخذ دهها مدال ، جایزه و لوح با رتبه های علمی و پژوهشی برتر از برخی دانشگاههای معتبر بین المللی /سازمان وقت علوم و ستاره شناسی /دانشگاه تهران/انجمن مفاخر علمی/کتابخانه ملی و موسسه ژئو فیزیک در کارنامه درخشان علمی این بانوی فرهیخته دیده می شود.
سخنرانی های علمی در دانشگاههای آمریکا و اروپا و ناسا در مجلات معتبر علمی منتشر شده و اهدا کتابخانه چند هزار جلدی خود به کتابخانه ملی ایران و وقف منزل شخصی خود برای اسکان دانشجویان بی بضاعت وی را مورد تحسین محافل آکادمیک و مردمی کرده و بهعنوان چهره ماندگار از سوی وزارت علوم و سازمان صدا و سیما منتخب و فیلم مستند بانوی خورشید را نیز سالها پیش شبکه یک تلویزیون در باره طلوع و غروب این بانوی ممتاز دانشمند ایرانی ساخته است.
آلنوش سال ها در آسایشگاهی، تنهایی روزگار میگذراند و طبق اسناد منتشره دانشجویان اختر فیزیک ایران این نابغه فیزیک در آسایشگاه نیز حال و هوایی دیگر داشت؛
روی آخرین عکسهای آلنوش با خودکار نوشته بودند، آخرین روزهای تدریس در دانشگاه تهران. آلنوش میان خنده و خیرگیهایش، عکسها را به ملاقاتکنندگانش نشان داده بود. او سال ٤٨ رئیس گروه تحقیقات ژئوفیزیک تهران و ١٠سال بعد به درخواست خودش بازنشسته شد. وقتی پنجاهونه ساله بود، دیدن دنیا از پشت دریچه تلسکوپ را به کار و تدریس در دانشگاه تهران ترجیح داد.
چرا ازدواج نکردید؟ اول آلبوم عکس را بست و بعد جواب داد: «من با کارم ازدواج کردم، خیلی عجیب بود، بچههایم شما هستید، به فکرم هستید، مثل بچههای واقعی آدم.» بعد دوباره آلبوم عکسهایش را باز کرده و دستش را روی عکسی که در آن از همیشه جوانتر بود، کشیده بود. سرش را پایین نگه داشته بود. کسی نمیدانست در آن لحظات او به چه چیزی خیره مانده بود، به چه چیزی میاندیشید. به عشقی قدیمی که عدهای از یاران دور آلنوش ادعا میکردند، بابت نرسیدن به او بوده که تجرد را انتخاب کرده یا حتی به عشقی که تنها از دریچه تلسکوپ نمایان بوده. اخترکی با عمری کوتاه میان یک طلوع و غروب یا حتی ابرنواختری که به لحظات انفجارش نزدیک میشده.
«از استادان خود راضی هستید؟ بعد از این همه سال، کینهای؟ ناراحتی؟ آنها نگذاشتند شما به فرانسه بروید؟» یکی از همراهان پرسیده بود، آلنوش در حالی که سرش را هماهنگ با انگشتهای دست راستش به عقب تکان میداد، به همراهانش فهمانده بود که کینهای از کسی به دل ندارد. بعد بیآنکه کسی چیزی بگوید رو کرده بود به دختران همراه در مجموعه و این بار با سرعتی پایینتر از مکالمات قبلیاش درحالیکه مکثهای ممتدی میان دیالوگهایش داشت، گفته بود: «آخرین روزهایی که مادرم زنده بود، از او پرسیده بودم اگر بین من و برادرم یکی قرار بود به دانشگاهی در خارج برود، میگذاشتی کداممان برویم؟ گفته بود حتما من. گفته بود درس خواندن زنها مهمتر از مردهاست، آنها بالاخره کار میکنند، اما زنها برای این که کار کنند، باید حتما درس بخوانند.» همراهان سکوت کرده بودند، آلنوش که چند دقیقه پیش از این دیالوگ اعلام کرده بود دختران حاضر در جمع هر کدام شاگردان اسبقش هستند، گفته بود دوست دارد هر کدام عالیترین مدارج تحصیلی را طی کنند.
نگاهی به زندگی پربار علمی ۹۰ سالهی آلنوش نشان میدهدکه وی با سخت کوشی، پشتکار و علاقه، یکی یکی پله های ترقی را طی کرده ونام و آوازهی ملی و بین المللی یافته است که مطالعه زندگی این بانوی دانشمند میتواند الگوی خوبیبرای دختران و پسران ایرانی باشد تا آنان نیز با تلاش و کوشش وافر و طی مدارج علمی در هزاره اطلاعات و دانایی و نوآوری راه ها و اکتشافات جدیدی را به جامعه ی بشری بگشایند و زینت هر ایرانی در محافل علمی و آکادمیک باشند.
✍🏻محمد فرج پور باسمنجی