ارتباط گریزی و بهبود مهارت های ارتباطی در روابط عمومی
ارتباط گریزی و بهبود مهارت های ارتباطی در روابط عمومی
مهرتبریز-بدون تردید سده های بیست و بیست ویکم، شاهد مهمترین و پیشرفته ترین اختراعات، توسعه و تکمیل ابزارهای نوین و شیوه های جدید در حوزة ارتباطات به حساب می آید. از همین رو، بر کسی پوشیده نیست که ارتباط هم در محیط بین المللی و هم در محیط داخلی نقش تعیین کننده ای ایفا می کند.

 

از طرفی ‏دیگر، بسیاری ارتباط را سرچشمه فرهنگ و تکامل جامعه می دانند که افراد از طریق آن می توانند مهارت ها ‏و دانسته های خود را به دیگران انتقال دهند. بر این اساس، نبود ارتباط در سازمان و اجتناب کارکنان از آن ‏‏(ارتباط گریزی) بر روابط بین فردی در محیط کار و میزان کارایی منابع انسانی و سازمان تأثیر منفی گذاشته و ‏جریان ارتباط در سازمان را مختل خواهد کرد (ما و هامپل،۲۰۱۸ )‏
‏ بدین ترتیب، بحث پیرامون موضوع ارتباطات و تعاملات درونی و بیرونی سازمان و قلمرو کاربرد آن روزبه ‏روز بیشتر می شود، به طوری که مدیران سازمان دریافته اند که وجود ارتباط مؤثر و کارآمد سازمانی در ‏توفیق مدیران جهت کسب مقاصد طراحی شده یک عامل کلیدی است. چراکه شکل گیری یک فرایند ‏ارتباطی سالم به تمامی کارکنان در سطوح های مختلف سازمان اجازه می دهد تا با یکدیگر تعامل داشته و ‏زمینه ساز افزایش میزان بهره وری، ارزشهای کاری، عملکرد شغلی، رضایتمندی کارکنان و ذینفعان راهبردی ‏سازمان شود (پینلی و اتوبا ۲۰۱۷)‏
واژه ی ارتبـاط از ریشـه ی لاتیـن ‏communisبـه معنـای اشتـراک اسـت. ایـن واژه در زبـان فارسـی،بـه ‏معنـای پیونـد و ربـط دادن و به صـورت اسـم مصـدر بـه معنـای بسـتگی، پیونـد، پیوسـتگی و رابطـه کاربـرد ‏دارد (دادگـران، ۱۳۷۴). سـاروخانی(۱۳۶۵)ارتبـاط را فـن انتقـال اطلاعـات، افـکار و رفتارهـای انسـانی از ‏یـک شـخص بـه شـخص دیگـر و کولـی(۱۳۶۸)، ارتبـاط را مکانیسـمی می دانـد کـه روابـط انسـانی بـر ‏اسـاس و به وسـیله ی آن بـه وجـود می آیـد و تمـام مظاهـر فکـری و وسـایل انتقـال و حفـظ آنهـا، در مـکان ‏و زمـان، بـر پایـه ی آن توسـعه می یابـد (زورق،۱۳۸۹)‏‎.‎
‎ ‎واز سوی دیگر محسـنیان راد(۱۳۹۲)می گوید: «ارتبـاط عبـارت اسـت از فراگـرد انتقـال پیـام از سـوی ‏فرسـتنده بـرای گیرنـده، مـشروط بـر آنکـه در گیرنـده ی پیـام، مشـابهت معنـی، بـا معنـی موردنظـر فرسـتنده ‏ی پیـام ایجـاد شـود» و پرهیـزگار( ۱۳۵۴)نظرش براین است که صرف ارسـال پیـام از فرسـتنده بـه گیرنـده، ‏ارتبـاط نیسـت؛ زیـرا ارتبـاط جریانـی دوسـویه اسـت کـه به واسـطه ی آن، افـکار، احساسـات و عقایـد بـه ‏شـکل پیام هـای کلامـی و غیرکلامـی از طریـق بـه کار بـردن معانـی کـه بـرای دو طـرف یکسـان اسـت بـه ‏دیگـری منتقـل می شـود” ‏
اما علیرغم نقش اساسی و محوری ارتباط، برخی از افراد در سازمان از رویارویی و ایجاد ارتباط و تعامل با ‏دیگران اجتناب می کنند. بنابراین، بدیهی است فقدان تعامل کارکنان علاوه بر کاهش کیفیت ارتباطات و ‏ترک خدمت می تواند جو بی اعتمادی در سازمان را نیز رواج دهد. ازاینرو، برای پرهیز از چنین اجتنابی ‏شناخت و تسلط بر رویکردهایی همچون ارتباط گریزی سرمایه های انسانی به منظور رفع موانع ارتباطی میان ‏آنها امری بسیار حیاتی است. ارتباط گریزی سطحی ترس یا دلواپسی در ارتباطات واقعی یا مورد انتظار با ‏شخص یا اشخاص دیگر است. به عبارت دیگر، واکنشهای منفی در تعامل با دیگران را نشان می دهد که نه ‏تنها زندگی شخصی بلکه زندگی شغلی فرد، دستاوردهای شغلی و حتی سازمانی را مخدوش میسازد ‏‏(لی‏‎.‎‏۲۰۱۸) .‏
ارتباط گریزی مفهوم جدیدی است که مطالعۀ علمی آن در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته ‏است نخستین بار تمیز آن از مفاهیم دیگر با تعریف مک کراسکی (۱۹۶۸) در دهه ۱۹۷۰ امکان پذیر شدو ‏توجه اندیشمندان ارتباطات را به خود جلب کرد. مطالعات اولیه در باب ارتباط گریزی با مبحث ترس از ‏صحنه و کم حرفی آغازشد ،تاآنکه مک کراسکی (۱۹۷۰) به طور مشخص ارتباط گریزی را ‏‎”‎تشویش ‏بسیارزیاد از ارتباطات کلامی نخستین‎” ‎‏ تعریف کرد که بعدها مورد اصلاحاتی قرارگرفت وبه ‏‎”‎ترس و ‏تشویش فرد که با توجه به ارتباطات واقعی یا آتی وی باشخص یا اشخاص دیگر نمود می یابد” مطرح شد( ‏مک کراسکی ،۱۹۷۰) .‏
‏ اصطلاح ارتباط گریزی در دهه (۱۹۷۰ ) توسط مک کراسکی‎ ‎به عنوان سطحی از ترس یا اضطراب فرد در ‏ارتباط با دیگران مطرح شد. دالی و مک کروسکی (۱۹۷۵ ) معتقدند افرادی که ارتباط گریزی بالایی دارند ‏نگرانی و اضطراب آنها نسبت به مشارکت در ارتباطات در یک وضعیت خاص بیشتر است. بنابراین، آنها به ‏احساسات و عواطف منفی کارکنان در مواقع برقراری ارتباط اشاره می کنند که منجر به اجتناب از تعامل ‏آنها با دیگران و آزردگی خاطرشان می شود (ارکوئرو و دیگران،۲۰۱۷) و شاناهان،۲۰۱۱ ) افراد در فعالیت ‏های ارتباطی که با دیگران دارند، تنش های (ترس، دلهره) ناشی از ارتباط گریزی توانایی آنها را دربرقراری ‏ارتباط تحت تأثیر قرار می دهد و ضمن ایجاد مشکلاتی در تصمیم گیری افراد؛ منجر به کاهش عملکرد آنها ‏با توجه به انتظارات سازمان می شود (تانگ فان،‎ ‎‏۲۰۱۷) .باند(۱۹۸۴)‏‎ ‎نیز بیان می کند که ارتباط گریزی ‏الگویی از اضطراب و نگرانی است که می تواند مانع برقراری ارتباط مؤثر، جلوگیری از پیشرفت فرد در آینده ‏و حتی مهارت های اجتماعی و عزت نفس فرد را نیز تحت تأثیر قرار دهد (نعیم و دیگران،۲۰۱۵). در تعریفی ‏دیگر، بورگون و روفنر( ۱۹۷۸) ارتباط گریزی را عدم تمایل افراد به برقراری ارتباط با دیگران یا اجتناب از ‏تعامل عنوان می کنند. همچنین اذعان می دارند افرادی که ارتباط گریزی را تجربه می کنند از اینکه دیگران ‏آنها را فریب و یا سرزنش کنند، خود را از اجتماعات عقب می کشند. بدین ترتیب، اجتناب و عقب کشیدن ‏فرد در ارتباط با دیگران باعث می شود در نظر دیگران فردی ضعیف جلوه کند و پیامدهای نامطلوبی در ‏حوزه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را برای وی در پی داشته باشد (پراستو.۲۰۱۷)‏‎.‎
بنابراین، در کل می توان بیان داشت که فقدان ارتباط یا عدم تمایل افراد به ارتباط با دیگران می تواند عواقبی ‏همچون سکون نسبی زمان اجتماعی، عدم امکان انتقال دانسته ها و فقدان زبان را به وجود آورد. سکون نسبی ‏زمان اجتماعی بدین معناست که ارتباط افراد با هم؛ موجبات احراز تخصص و ارتقای فرهنگی را فراهم می ‏آورد، در صورتی که حیطه حرکت در حیات فردی که تنها زندگی می کند ناچیز باشد، روزهای گذشته، ‏حال و آینده وی فرقی ندارد و زمان اجتماعی او دچار نوعی سکون نسبی می شود. منظور از عدم امکان ‏انتقال دانسته ها این است که افراد با حضور در اجتماعات قادرند دانسته ها و مهارت های خود را انتقال دهند ‏و درنهایت فقدان زبان یعنی انسان دور افتاده از جامعه فاقد ابزار اساسی ارتباط یعنی زبان است. ازاینرو، نه می ‏تواند دانسته هایش را انتقال دهد و نه از تجارب دیگران بهره ای کسب کند (رحیم نیا و حسنزاده، ۱۳۸۸).‏
درسال ۱۹۸۷مک کراسکی و ریچموند چهار نو ارتباط گریزی: شخصیتی، وابسسته به موقعیت، وابسته به ‏مخاطب،ووضعیتی را شناسایی و معرفی کردند. ارتباط گریزی شخصیتی بیشتر با ارتباطات شفاهی سروکار ‏دارد؛ و اشاره به آمادگی و تحمل نسبتاً ثابت یک فرد برای تجربه ترس و اضطرا ب در بیشتر زمینه های ‏ارتباطی دارد. ارتباط گریزی وابسته به موقعیت به معنی تحمل نسبی و ارتباط گریزی شخصیتی است که فرد ‏در یک زمینه خاص دارد. برای مثال فرد ممکن است هنگام سخنرانی در جمع ارتباط گریزی بالایی را تجربه ‏کند، ولی در ارتباطات دونفره مشکلی نداشته باشد. ارتباط گریزی وابسسته به مخاطب بستگی به شخص یا ‏نوع اشخاص و گروهی که در ارتباطات حاضرند، دارد. ارتباط گریزی وضعیتی بستگی به تغییرات در ‏محیطی که ارتباطات در آن اتفاق می افتد دارد ‏‎ (McCroskey .Richmond, 1987)‎‏.‏
ارتباطات، سنگ بنای موفقیت هر سازمان است. تجارت و خدمات شامل تعاملات مداوم مدیران، کارمندان و ‏مشتریان است. ارتباطات سازمانی موثر، جریان اطلاعات بین همه طرف‌های مربوطه را تضمین می‌کند و ‏احتمال سوتفاهم، نارضایتی و عدم اعتماد را کاهش می‌دهد.(شارا،۱۳۹۹).‏
پی بردن سازمان ها به اهمیت روزافزون ارتباطات در دهه های اخیر و تلاش آنها برای استفاده بهینه و مؤثر از ‏این رویکرد باارزش را دوچندان کرده است. و ارتباط گریزی یکی از موضوعات مهم مرتبط با ارتباطات ‏سازمانی وامری رایج و تا حدی اجتناب ناپذیر است ولی قابل درمان است. درمان ارتباط گریزی درسال های ‏اخیر مورد توجه ویژه کارشناسان و متخصصان ارتباطات انسانی بوده است. به نظر (مک کراسکی، ‏‏۱۹۷۰)کسانی که از ارتباط گریزی کمتری رنج می برند و در برقراری ارتباط بسیار راحت تر هستند و مسیر ‏شغلی بهتر و موفق تری را می پیمایند.‏
‏(انی و دیگران،‏‎ ‎‏۲۰۱۷)معتقدند “ارتباط گریزی، یک بی نظمی فکری یا روانی نیست، بلکه خود فرد است که ‏این حالت را به خود تلقین می کند، پس اگر اراده کند؛ می تواند با این القائات فکری مبارزه کند”( ‏ادری،۲۰۱۴) دلایل مختلفی ازجمله: انتظارات نامناسب فرد، ترس از اینکه مورد ارزیابی دیگران قرار گیرند، ‏تمرکز بیش از اندازه بر موضوع، عزت نفس پایین و ترس از واکنش مخاطبان را عوامل اجتناب افراد در ‏تعامل با دیگران ذکر می کنند ‏
‏ به عقیده جیمز مک کراسکی که از پیشگامان این مطالعات بوده است، برای درمان ارتباط گریزی باید از دو ‏مسیر عبورکرد: اول بهبود مهارت های ارتباطی و دوم درمان خود ارتباط گریزی. مهارت های ارتباطی می ‏توانند باعث تقویت رفتارهای ارتباطی شده و به فرد توانایی بیشتری برای برقراری ارتباط خود با دیگران ‏دهند( فرهنگی ،۱۳۹۵). ‏‏ اما آنچه در موسسات و سازمان‌ها ارزش و اهمیت داشته و آنان را در نیل به اهداف عالی یاری می‌دهد، ‏برقراری ارتباط است، بنابراین هر اندازه ارتباط برای ارائه اطلاعات فراگیر باشد، دستیابی به اهداف جوامع و ‏سازمان‌ها سریع تر خواهد شد و روابط عمومی در این میان نقش عمده را ایفا می کند، چراکه روابط عمومی ‏به عنوان یک علم دارای اصول منطقی، نظریه، الگو و معرفت شناسی بوده و از قدرت پیش بینی نتایج و ‏قابلیت تکرارپذیری و ظرفیت بالا برای سازمان دهی روابط اجتماعی و بهبود عملکرد سازمان های اجتماعی ‏برخوردار است.‏
بهره گیری مناسب از روابط عمومی‌ها، از ظرفیت ها و توانمندی‌های آن از موضوعات مهمی است که ‏همواره در اولویت برنامه سازمان های کارآمد قرار می‌گیرد و بدون تردید روابط عمومی‌ها برای تحقق این ‏هدف نیازمند ایجاد برقراری ارتباطی علمی، تخصصی و منطقی با تمام آحاد جامعه است از طرف دیگر ‏مسئله ای که امروزه در روابط عمومی ها مشهود است وضرورت توجه بیش از پیش را می نمایاند این است ‏که درصد کمی از کارکنان روابط عمومی، دارای آموزش تخصصی در زمینه های ارتباطات و روابط ‏عمومی هستندازاینرو، رویکرد ارتباط گریزی به طور کلی و به طور اخص در سازمان های دولتی و شرکت ‏های خصوصی و روابط عمومی آنها کمتر مورد توجه قرار گرفته است و لازم و ضروری است تا مدیران ‏سازمان های دولتی وغیر دولتی با شناخت و آگاهی کافی از پدیده ارتباط گریزی بتوانند با بهبود مهارت ‏های ارتباطی و درمان خود ارتباط گریزی روابط عمومی ها از عواقب و آثار جبران ناپذیر آن درکاهش ‏عملکرد فردی و سازمانی کارکنان جلوگیری به عمل آورند.‏
ناصر اسگندریان
کارشناس مسئول روابط عمومی و مدیریت سرمایه گذاری راه آهن آذربایجان