به گزارش مهر تبریز، محمدرضا ایازی، شهر و شهروند دو مقوله تفکیک ناپذیرند و در کنار هم تعریف کارکردی از آن می توان ارائه کرد. نه شهر بدون شهروندان معنی می یاید و نه شهروند در خارج از حدود شهر به تعالی می رسد.
شهر توسعه یافته در کنار شهروندان کارآمد، سازگار و اجتماعی شده مفهوم می یابد.
تمام عناصر برنامه ساز و عمل کننده بالادستی در ساختن نهاد شهر – شهروند دخیل هستند و در بعد کوچکتر شهرداری ها این وظیفه را برای ساختار شهر و شهروند بانشاط با حداقل استانداردهای لازم زندگی برای همه بر عهده دارند.
در جوامع پیشرفته شهرداری ها موظف و مکلف به توانمند سازی و نگهداری این توانمندی در شهروندان خود هستند و به تبع آن در کشور ما نیز این نهاد عمومی در تمام ابعاد ساختمانی،بصری،بهداشتی،اجتماعی و … وظایف قانونی دارد.
شهرداری تبریز یکی از بزرگترین سازمان های موجود در استان به لحاظ مالی،کارکردی و نیروی انسانی می باشد که به تصریح مدیرانش حدود ۱۶هزار نفر در آن مشغول کار هستند.
با توسعه شهرنشینی و مفهوم حقوق شهروندی روحیه مطالبه گری اجتماعی در مجموعه نیروهای شاغل در شهرداری و عموم مردم گسترش یافته است.
مع الوصف این مطالبه گری از طرف مدیران این سازمان تأثیرگذار به نحو شایسته شنیده نشده است.
یعنی در واقع خواست مطالبه گری اجتماعی عمل به مسئولیت اجتماعی در جهت ارتقای جامعه به سطوح عالی، همکاری و مشارکت شهروندان می باشد.فی الواقع مطالبه گری و مسئولیت مدنی دو رکن یک جامعه توسعه یافته است.
با نفوذ رسانه های مختلف بر زوایای فکری و زندگی افراد جامعه، حقوق شهروندی مفهوم گسترده تری یافته و به مطالبه گری اجتماعی شهروندان شکل سازمان یافته داده است.
معذلک سازمان های های مردم نهاد نیز به عنوان چشمان تیز بین مردمی با رصد کردن مشکلات و آسیب ها ،نقش نظارت و ارائه راهکار پر رنگی را بر عهده دارند.
وجود شهروندان مسئول و مطالبه گر در کنار NGOها مدیران را به پاسخگویی می خواند و در صورت عدم دریافت پاسخ آنها را به چالش می کشاند.
با تفاسیر و توضیحات ارائه شده می شود به خواست اصلی نگارنده پی برد. خواسته بحقی که مورد غفلت واقع شده و کسی دوست ندارد از آن یاد شود.
مددکاری واژه گم شده در شهرداری تبریز می باشد.
به ناچار لازم است کنکاش کوتاهی در معنی مددکاری ارائه شود.
مددکاری تکیه بر علم،هنر،مهارت و هدف دارد که در آن تلاش می شود مددجو(فرد،گروه و یا جامعه) مشکل خود راشناخته، به توانایی خود پی برد و با استفاده از منابع و امکانات موجود در جهت حل مشکل خود بر آید.
فلذا دریافت تفسیر و تعریف مددکاری اینگونه است که: مددکاری وظیفه توانمندسازی فرد یا گروه هدف خود را قبل و بعد از ایجاد مشکل بر عهده دارد.
حال شهرداری تبریز کدام مشکل بوجود آمده برای شهروندان و کارکنانش را قبل ،حین و بعد از بروز می تواند حل کند؟
کدام کارگر زحمت کشی می تواند برای دفاع از حقوق مادی-معنوی خود یا کیان خانواده اش به مددکاری نداشته شهرداری رجوع کند؟یا خانواده کدام خادم این نهاد عمومی برای رفع مشکلات در غیاب یا فوت سرپرست که بعضاً در حین انجام وظیفه اتفاق می افتد درب مددکاری را بزند؟
کارمندی که سال های جوانی خود را در این سازمان خدمت نموده است، خواسته یا ناخواسته مرتکب عملی خلاف شده و بنیان خانواده اش از هم می پاشد حداقل انتظارش از مدیران و مجموعه اش حمایت است.کجای این انتظار غیر منطقی یا غیر قانونی می باشد؟ هر سازمانی وظیفه دارد از نیروهای خود در وقت لازم دفاع و پشتیبانی کند.
چه کسی پاسخگوی این حمایت که وظیفه ذاتی و قانونی همین مجموعه هست، می باشد!!!
با مشکلی که اخیراً برای تعدادی از کارکنان شهرداری و اعضای پارلمان محلی بوجود آمد چه کسی و با کدام سمت به خانواده آنها سر زد؟حمایت یا دلجویی کرد؟ البته هیچ کس منکر این نیست که نباید با متخلف برخور شود اما در این میان باید تفاوتی میان مجرم و متهم و حتی خانواده متهم قائل شویم .
این افراد و یا کارگران خدوم این مجموعه در کجای بخش حمایتی- پشتیبانی مجموعه عریض و طویل شهرداری قرار دارند؟ چرا کم دیده می شوند یا به حال خود رها می شوند؟در کجای احکام و اخلاق اسلامی این رفتار مدیران دیده شده است!!!
…
همه این مسائل و موارد ایجاب می کند مدیران مجموعه بزرگ شهرداری سریعاً به ایجاد واحد مددکاری کارآمد با امکانات و اختیارات کافی اقدام نموده و بندی دیگر از وظایف ذاتی و قانونی خود را اجرایی کنند.