یادداشت از : هانیه یوسفی شهیر دکترای برنامه ریزی شهری و پژوهشگر حوزه شهری
مهرتبریز-قطع درختان گولوستان باغی، گودبرداری و تغییرکاربریبخشی از این فضا یکی از کرامات شهرداری است که به روایت دادههای آنلاین یکی از داغترین موضوعات شهری بوده که لایههای مختلف این مسئله در روزهای اخیر موردبررسی قرار گرفت و یک رویکرد غیرقابلجبران و تهدیدی برای زیستبومشهری تبریز، که گویا زشتی تخریب عادی شده است و برخی نگرانیها از اینکه دومینو تخریب شروع شود و باب درخت کشی در شهر را باز کند، یادآوری این نکته که وظیفه شهرداری که حفظ و نگهداری و توسعه مشاعات سبز شهری است.
اما در عوض فشار روندهای مخربی که برای تنوعبخشی به عملکرد این فضاها وجود دارد و کمتوانی شهرداری درحفظ داراییهای شهری کمکم دارد،خود شهرداری را به کارتابل تخریب پارکهای شهری مبدل میکند.
گولوستان باغی یکی از پارکهای قدیمی در قلب شهر تبریز با درختان کهنسال و تنومند واجد ارزش هویتی و تاریخی است که نقش مهمی در تلاقی و هم پیوندی فضای عموی شهر تبریز دارد و قاعدتاً دغدغه مردم صرفاً قطع درختان این پارک نبوده، بلکه کل محیط این پهنه مدنظر است، حال سؤال این است که در داخل محدوده مرکزی شهرتبریز، مگر چقدر پارک و فضای سبز وجود دارد که بدون مشورت با صاحبنظران حوزه شهری و شهروندانی که خواستههایشان نادیده گرفته میشود، چنین تصمیماتی اتخاذ میگردد؟ (این در حالی است که در سنوات گذشته نیز سطوح قابلتوجهی از فضاهای سبز تبریز قربانی فرآیندهای مکان یابی و احداث ایستگاههای مترو شدهاند) آیا این امر نشانگر یک رویکرد از بالا به پایین نیست و آیا سازهای که قرار است در این مکان ساخته شود نمیتواند با ابعاد کوچکتر و قابل جابجایی در محدوده بلافصل پارک بدون تخریب درختان احداث گردد و چرا وجود فضاهای سبز درحد استانداردهای معمول در مناطق مختلف شهر به لحاظ اهمیت و ضرورت سنجیده نمیشود و آیا درهم آمیختن فضای سبز عمومی شهر با هرکدام از کاربریهایمختلف ایجاد اختلال نخواهد کرد؟
این را بدانیم که موضوع فضای سبز عمومی آیینهای رو به آینده است و نارضایتی مردم نسبت به تعرض به آن میتواند چون آیینهای فضای سبز شهر تبریز را برایمان روشن کند. در ماده یک قانون حفظ و گسترش فضای سبز، ” قطع بیرویه درختان در محدوده و حریم شهر ممنوع شده است”. از سوی دیگر هر شکل از مداخلات در فضاهای عمومی و پارکها که موجب خدشه در استفاده عمومی شود، تعدی به مالکیت عمومی و حقوق شهروندی میگردد و مدیران شهری قبل از دست زدن به عرصه و اعیان این فضاهای ارزشمند و هویتمند، شایسته است با صاحبان حق، جامعه مدنی پایشگر و سایر بخشهای دارای مسئولیت پاسخگو باشند و نمیتوان با قلعوقمع درختان به بهانه توسعه شهری و یا هر بهانهای دیگری، رویشگاههای گیاهان و درختان را از بین برد و اینکه “همواره آخرین راه، قطع کردن درخت است” و این مدل رویکردها نه مسئولانه است و نه آگاهانه …
در پاسخ به چنین عملکردهایی، مقاومت چشمگیر مدنی مردمیکه مفهوم مالکیت عمومی در ذهنشان نقش بسته و نسبت به آن حساساند و یا شکلگیری پویشهایی که دربرگیرنده پرسشهای مهمی باشد که گفتگو درباره آنها میتواند برای حمایتطلبی از فضای سبز عمومی راهگشا باشد، همچنین جمعآوری امضاء در پلت فرم کارزار که فارغ از نتیجه نهایی آن، هر کارزاری آگاهی بخشی و دوری از انفعال و گسترش فرهنگ مطالبه گری مدنی و تقویت همافزایی اجتماعی را تداعی میکندمیتواند مؤثر باشد. کلام آخراینکه از دستگاههای متولی انتظار میرود نظارت جامع، دقیق و مستمر به چنین روندهایی داشته باشند، طرح جامع فضای سبز بهعنوان یک برنامه عملی و دوراندیشانه تهیه و الزامآور شود، اعضای محترم شورای شهر تبریز، مصوباتی راجع به منع احداث هرگونه ساختوساز در بوستانهای شهر تصویب کنند، دولت اصلاحات و وزیر محترمهراه و شهرسازی نسبت به این تخلفات آشکار از طرح جامع، تفصیلی و حقوق شهروندی حساسیت نشان دهند و متخصصان شهری، سازوکارهای اثربخشی در این زمینه ارائه دهند تا توان بازپسگیری و استیفای دوباره گولوستان باغی را داشته باشیم.