به گزارش مهر تبریز، بی شک این استادیوم در تبدیل شهر تبریز به نماد هواداران پرشور فوتبال اول ایران و مطرح آسیا و یکی از مراکز فوتبال خیز کشور نقش بی بدیلی دارد.
درست در زمانی که مسابقه سپاهان _تراکتور برگزار می شد و هواداران پرشور تیم محبوب خود را تشویق می کردند و دراینجا جای قدردانی از حامی مالی آن نیز حسین زنوزی نباید فراموش شود همانطوریکه باید گاه گاهی هم از ایده پرداز و طراح و بانی احداث آن نیز یاد شود.و ازکار این مردان خادم و بزرگ تقدیر شود.آری سیزدهمین سالروز پر کشیدن بانی و سازنده این استادیوم در سال ۹۰ هم همزمان با مسابقه سپاهان،تراکتور بود. و این بهانه ای برای تحریر این یاداشت شد.
شادروان اکبر گهرخانی 《۱۳۲۲_۱۳۹۰ تبریز》بدون اغراق و طبق اعتراف اهالی جامعه ورزش یکی از منادیان و دستاندرکاران خود ساخته ورزش دیار ما بود.
نگارنده اولین بار وقتی در دهه ۷۰ خبرنگار کیهان در تبریز بودم در مسابقات بین المللی وزنه برداری دیدم.بلند قد و متین و آرام در کسوت مدیر ورزشی ،خستگی ناپذیر و آماده و قبراق به همه جا سر می کشید.آن سالها موسسه کیهان با انتشار روزنامه یومیه کیهان ورزشی و مجله هفتگی کیهان ورزشی نبض مطبوعات ورزش کشور را در دست داشت و حقیر هم با داشتن عنوان خبرنگاری این موسسه در تبریز در معیت ورزشی نویسان این موسسه مطبوعاتی که روزگاری آوازه و محبوب روزنامه خوانان ایران بود با آقایان سعید امامی،آصف،ابراهیم افشار و رسول عظیمی در برخی مواقع به مسابقات ملی و بین المللی برگزار شده در تبریز که با همت گهرخانی صورت می گرفت رفت و آمد داشتم.مسابقات مهمی چون مسابقات بینالمللی وزنه برداری،والیبال ،بسکتبال،دوچرخه سواری، ژیمناستیک،دو میدانی …چه روزهای خوبی در ورزش تبریز داشتیم.
در آن دهه جنگ تازه تمام شده بود و تبریز پس از تهران مهمترین قطب ورزش ایران شده بود و هنوز اردبیل در گستره جغرافیایی آذربابجان شرقی قرار داشت و گهرخانی برای رونق ورزش این دیار ،نام آوران ورزشی ارومیه و اردبیل را هم به میدان می کشید.در این سالها بود که او ضمن بازدید از برخی از استادیوم های خارجی به ایده پروازی و طراحی و تصویب و ساخت بزرگترین،مجموعه ورزشی بعد از انقلاب در تبریز در مساحتی ۳۰۰ هکتاری در دامنه های شمالی سهند و اراضی مشرف به جنوب اتوبان کسایی مبادرت کرد تا علاوه بر یک ورزشگاه آبرومند ورزشی سایر زیرساخت های ورزشی را نیز برای نوجوانان و جوانان فراهم نماید .چه مرارتها و سختیها که برای اجرای آن نکشید و بقول دکتر سبحان اللهی نماینده تاثیر گذار وقت تبریز وی برای عملی کردن ایده بزرگ بارها بین مجلس و سازمان تربیت بدنی رفت و آمد داشت وبا چانه زنی و خواهش و تمنا و اخذ اعتبارات و پشتیبانیهای لازم تلاش میکرد. بگفته دکتر سبحان اللهی طرحی که دنبال میشد یک مجموعه کامل ورزشی طبق استانداردهای موجود در همه رشته ها را شامل می شد که اکنون فقط ورزشگاه آن ساخته شده و سایر طرح های مد نظر مسکوت مانده است که برای تحقق آنها نیز باید تلاش وافری کرد.مرحوم گهرخانی با تعاملات خوب ملی و محلی و ارتباطات اثربخش و از همه مهمتر روحیه تواضع و هیبت و شکوه جسمانی اش برای ورزش تبریز از جان آبرو می گذاشت و سر خود را برای اخذ اعتبارات ملی پیش هرکس و ناکس بخاطر مردم و همشهریان پایین می انداخت.
گهرخانی ورزش خود را هنگامیکه در کارخانه قند ارومیه بود از زمین های خاکی فوتبال و والیبال این شهر آغاز کرد و ناماش بعنوان بازیکن ممتاز آموزشگاههای ارومیه و بعدها باشگاههای ارومیه یر سر زبانها افتاد .گهرخانی برای انجام خدمت بیشتر به مجموعه مدیریتی ورزش تبریز پیوست .ابتدا به دانشگاه تبریز رفت و همزمان با فعالیتهای ورزشی لیسانس و فوق لیسانس گرفت.هم زمان عضو هیأت رئیسه والیبال کشور شد و یدالله کارگر پیشه هم بازی خود در والیبال ارومیه را سرمربی تیم ملی والیبال ایران کرد.
گهرخانی و کارگر پیشه بدین سان ارومیه را به قطب والیبال کشور در آوردند که هم اکنون فرزندان غرب آذربایجان در صدر تیم ملی والیبال نشسته اند و هر تیم قدر والیبال که به ارومیه می رفت و می روداکثر مواقع با شکست و دست خالی به استانهای خود بر میگردانند.بعد ها گهرخانی ، با مساعی مشاورانش مرحوم دکتر اصغر شهابی استاد فقید ممتاز دانشگاه تبریز و کریم پاداش اصل تلاشگر عرضه ورزش، به فکر ارتقای علمی و فنی فوتبال پایه در آمدند ،واسیلی گوجا مربی مشهور رومانیایی که لیگ های اروپا را دیده بود به تبریز آوردند .و《پاداش اصل》 مدرسه فوتبال تراکتور را بنیان نهاد و کم کم باشگاه تراکتور به خاستگاه بازیکنان فوتبال تیم ملی ایران تبدیل شد و کار بجایی رسید که گوینده ورزشی وقت تلویزیون اسکندر کوتی در گزارش ورزشی یکی از مسابقات ملی فوتبال درآسیا اعلام می کرد که بازیکنان تیم به زبان ترکی با هم صحبت می کنند و با زبان ترکی هماهنگ میشوند.
چه روزهایی خوبی ورزش تبریز داشت.گهرخانی تور دوچرخه سواری بینالمللی آذربایجان را راه می انداخت.که تاکنون ۳۸ سال در حال برگزاری سالانه بوده است.از سوی دیگر او مسابقات بومی ،محلی جشنواره قیه قیه را بنیان نهاد که تاکنون ۲۸ دوره با آب و تاپ و با انعکاس مناسب در شبکه های مختلف تلویزیونی برگزار شده است.و بخشی از پتانسیل های گردشگری و طبیعی این منطقه را به رخ دوستداران طبیعت می کشاند. گهرخانی همچنین
در شکل گیری باشگاه ورزشی شهرداری که روزگاری یکی از تیم های فوتبال لیگ برتری رابا خود داشت و همچنین با حمایت های بی دریغ از تیم فوتبال ماشین سازی باسابقه ترین باشگاه فوتبال شهرستانی کشور،افتخارات زیادی کسب می شد و با حمایت از تراکتور ،سالهای اوج فوتبال تبریز و تبدیل آن به قطب اول فوتبال ایران که بقول گزارشگر تلویزیون وقت ملی، بدنه تیم فوتبال را تبریزیها همچون کریم باقری تشکیل میدادند و ۳ تیم لیگ برتری هر هفته نام و آوازه تبریز را در بین دوستداران فوتبال کشور بصدا در می آوردند و تبریز آمال فوتبالدوستان میشد.
و به اذعان اهل خبره ورزش نام بلند گهرخانی در روزهای باشکوه و به یادماندنی ورزش تبریز ورد زبان مردم قدرشناس شده و کار بجایی رسیده بود که گهرخانی به هر محفلی و مجلسی در میان مردم میرفت قدر می دید و در صدر می نشست و همین احترام و تشویق ها گهر خانی را که در سازمان تربیت بدنی پستهای مختلفی ازمشاوره تا ریاست امور استانها و ریاست برخی از فدراسیونها را داشت باز هم بفکر رونق ورزش زادگاه خود می انداخت و احساس مسئولیت بیشتری می کرد و بعدها که بازنشست شد باز هم از پای ننشست و در آخرین دهه عمر خود باز هم دست به کاری بزرگی زد و طرح بزرگ ایجادمجموعه ورزشی،سیاحتی سهند لیقوان را در ۷۵۰ هکتار آغاز کرد و به گفته شهردار وقت مشاوران زیادی را از تهران و استانبول و اروپا برای احداث آن به تبریز آورد و فقط برای طراحی نقشه های آن ۶۰ میلیون تومان درنیمه دوم دهه ۸۰ هزینه کرده بود.
گهرخانی با پشتوانه فکری خود که در کارنامه اش به سرانجام رساندن احداث بزرگترین مجموعه ورزشی کشور را داشت اینبار در صدد ساخت یکی از بزرگترین تفرجگاههای سیاحتی و ورزشی آسیا را دردامنه های سهند در زمینی به مساحت ۷ میلیون و پانصد هزار متر در سرداشت و چند سال هم دوندگی کرد و سخت کوشید ولی گزند روزگار در بحبوحه عملی ساختن ایده بزرگ خود در سهند ،اینبار این مرد دوست داشتنی ورزش کشور را از ما گرفت و نگذاشت
این طرح بزرگ را اجرایی کند و کاش این طرح رها شده را بزرگان ورزش کشور پی بگیرند و به سرانجام برسانند و نام گهرخانی را برآن زینت بخشند… آن مرد خستگی ناپذیر و پاکدست و صدیق در ۶۹ سالگی بر اثر سرطان در ۱۶ فروردین ۹۰ به دیار باقی شتافت.و جامعه ورزش ایران و آذربایجان را داغدار کرد.
گهرخانی عاشق پیشه و دیوانه توسعه زیرساختهای زیر بنایی و روبنایی ورزش ایران و دیار خود بود.ورزش در تمام وجودش الینه و رخنه کرده و تمام نیروی جسمی و روحی اش برای اعتلای ورزش شعله ور بود و با اینکه از میان ما رفته ولی یاد و نام او و خدمات و زحماتش در سطوح ملی و محلی در خاطره ها و تاریخ این مرزو بوم به نیکی می ماند.
در سیزدهمین سالمرگ آن عزیز سفر کرده به روح و روانش درود می فرستیم و در این ایام مبارک رمضانی از بزرگ پروردگار عالمیان تمنا و تقاضای عفو و بخشش و رو سفیدی در روز جزا را برای ایشان خواستاریم.باشد که راه و سیره و عملکرد او الگو و تلنگری باشد تا الگوی نسل جوان، قدر بزرگان از میان رفته را بدانند و فریادی بزرگ برای مطالبه گری در ورزش ایران با تداوم راه و منش آن مرد کاربلد و کارکشته پیش،گیرند ،و چه شایسته است که حبیب ستوده نژاد کارشناس و همکار ورزشی وقت ، امروزه با سکانداری ورزش استان و کسب موفقیتهای ملی در حوزه مدیریت ورزش استانی،از یادگارهای جانشین پروری مکتب گهرخانی است.
که در وزارت ورزش،از مدیران استانی موفق بشمار می رود و راه گهرخانی و نام و یادش با تلاش شاگردانش و همکاران دیروز گرامی داشته میشود و در این وانفسای مشکلات عدیده کشور راههای باریکی برای رونق ورزش و حضور در میادین قهرمانی داخلی و خارجی مجدانه باز هم دنبال می شود.
●محمد فرج پور باسمنجی
■《عضو خانه توسعه آذربایجان》