به گزارش خبرنگار ما از تبریز، مشترکات تاریخی و فرهنگی میان کشورها میتواند انگیزهای برای نزدیکتر شدن و تفاوتها فرصتی برای یادگیری متقابل باشد. تاریخ نشان داده است که ساختارها و دیدگاههای تثبیتشده هر جامعه پاسخی به چالشهای درونی آن بوده و قابل انکار نیست.
در منابع ادبی و سیاسی، رابطه طولانیمدت ایران و آلمان، با فراز و نشیبهایش، بهخوبی مستند شده است. از اواسط قرن نوزدهم، مهاجرت تجار ایرانی به هامبورگ و تبادلات تجاری و فرهنگی میان دو کشور، پیوندی پایدار را رقم زده است. تحقیقات آلمانیها درباره مشرقزمین و ارتباط زبانهای آلمانی و فارسی بهعنوان زبانهای هند و اروپایی، منجر به تألیف آثار مرجع درباره زبان و ادبیات فارسی در آلمان شد.
در سال ۱۲۸۵ شمسی، نخستین قانون اساسی ایران با الهام از قوانین اروپایی تدوین شد و یک سال بعد، کشف نخستین چاه نفت در جنوب ایران، تأسیس شرکت نفت ایران و انگلیس را به دنبال داشت. این تحولات، جایگاه ایران را در روابط بینالمللی تقویت کرد و آلمان نیز سهم مهمی در توسعه صنایع نفتی ایران ایفا کرد.
با آغاز قرن بیستم و ظهور ناسیونالسوسیالیستها در آلمان، توجه ویژهای به ایران، بهعنوان “سرزمین آریاییها”، جلب شد که این موضوع نیز تأثیر مثبتی بر روابط دو ملت داشت.
در سال ۱۹۵۲، روابط دیپلماتیک رسمی میان جمهوری فدرال آلمان و ایران برقرار شد و این همکاریها در زمینههای تجاری و آموزشی گسترش یافت. هرچند پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و بهویژه در دوران جنگ ایران و عراق، روابط دو کشور با تنشهایی همراه شد، اما توافق هستهای برجام در سال ۲۰۱۵ فرصتی تازه برای بهبود روابط ایجاد کرد.
آلمان، بهعنوان بزرگترین شریک تجاری ایران در اروپا، سهم مهمی در تأمین زیرساختهای صنعتی ایران داشته و همچنان نقشی کلیدی در روابط اقتصادی میان دو کشور ایفا میکند. در سال ۲۰۲۲، تجارت میان ایران و آلمان به ۱.۸۶ میلیارد یورو رسید که نشاندهنده اهمیت این روابط است.
علاوه بر همکاریهای اقتصادی، تبادلات فرهنگی و علمی نیز میان دو کشور اهمیت زیادی داشته است. دانشمندان و دانشجویان ایرانی در دانشگاههای آلمان نقش پررنگی در پروژههای تحقیقاتی مشترک ایفا کردهاند و نهادهایی مانند سرویس تبادل علمی آلمان (DAAD) و مؤسسه زبان آلمانی سفارت ایران در این زمینه فعالیت میکنند.
محمدرضا ایازی، دانشآموخته ارشد علوم سیاسی و روزنامهنگار