بهزاد خیاط شایان- مهر تبریز: چند سال است که در هفته پایانی سال به بازار تبریز سری می زنم تا گزارشی از حال و هوای عید در مراکز خرید تهیه کنم. راستش را بخواهید تهیه گزارش بهانه است. در چنین روزهایی دوست دارم پیاده در بازار گشتی بزنم و از دیدن خریدهای مردم، شور و شوق کودکان و تزئین بازار با شکلات های رنگارنگ، ماهی ها و آجیل شب عید و لباس هایی که کنار پیاده روها پهن شده لذت ببرم.
نوروز همواره در ایران با خود شادی به همراه داشته است. قهرها آشتی می کنند و دید و بازدیدها از رسوم زیبایی هست که شاید در دهه اخیر کمرنگ شده ولی در عید نوروز دوباره جان می گیرد.
وقتی از خیابان شریعتی وارد مسیر بازار می شوم رفته رفته شلوغی و ازدحام مردم بیشتر می شود و بهتر می توان حال و هوای عید را حس کرد اما هرچه به بازار نزدیکتر می شوم به جای شادی و نشاط چهره های غمدیده و افسرده بیشتری را می بینم که به رسم دیرین برای خرید آمده اند ولی گرانی کمر شکن و نبود نقدینگی و ضعیف تر شدن جیب ها، آن ها را مجبور کرده است چندین بار عرض پیاده روهای بازار را طی بکنند تا بلکه بتوانند جنس ارزان تری بخرند.
پیاده روها و کنار دستفروشان شلوغ تر از داخل مغازه هاست و این وضعیت صدای فروشنده ها را درآورده است و می گویند هیچ سالی به اندازه این سال دخل و خرجشان باهم همخوانی نداشته و ضرر زیادی کرده اند.
آن ها می گویند دم عیدی با چک خریده اند ولی امیدی به پر کردن حساب های خود برای پاس کردن چک هایشان ندارند.
گهگداری صدا فروشندگان و خریداران بر سر قیمت بلند می شود. خریدار چانه می زند و فروشنده حاضر نیست حتی یک ریال تخفیف بدهد.
در روزهای اخیر که نرخ دلار رکورد خود را شکست و جو روانی سنگینی بر مردم حاکم کرد، ترس از فشار اقتصادی ناشی از تورم و آینده مبهم بر اعصاب مردم تاثیر گذاشته و بر برخوردها و بگومگوها افزوده است.
عدم توانایی مالی در پرداخت و در نتیجه پایین آمدن کیفیت و رفاه زندگی عاملیست که سلامت روان افراد را به خطر انداخته و به ترویج بر روحیه ناامیدی و افسردگی و یاس دامن میزند. در چنین شرایطی اصطکاک بین افراد مختلف جامعه بیشتر شده و آسیپپذیری بیشتری در جامعه به وجود میآید.
اما علیرغم این همه بی مهری و ناملایمتی ها باز هم جنب و جوش بازار حس بهتری به آدم دست می دهد. و این احساس را به آدم می دهد زندگی هنوز هم جریان دارد.
از هر طرف بازار صدای دستفروشان بلند است. ماهی های قرمز فارغ از این که چند روزی بیشتر زنده نخواهند ماند داخل تنک های کوچک بالا پایین می پرند.
گلدان های پر از گل های نوروزی و گلهای رنگارنگ عید از سفید و صورتی تا بنفش و زرد برای همه دلبری میکنند و بویشان فضا را آکنده است، در سمت دیگر سبزههای عید در شکل و شمایل گوناگون توجه همه را جلب می کند.
برخی برای خرید لباس، آجیل و شکلات و برخی هم که وسعشان نمیرسد، تنها مغازهها را تماشا میکنند.
در میان جمعیت، شور و حال خرید کودکان نیز حس خاصی دارد، آنها حتی با خرید یک وسیله کوچک هم خوشحال می شوند.
بساط ترقه فروشان نظرم را جلب می کنم. انواع فشفشه و ترقه های بی خطر رنگا و رنگ وسوسه ام می کند اما شنیدن این که تا این لحظه و هنوز چهارشنبه سوری نرسیده پنج نفر در تبریز در ارتباط با ترقه کشته شده و بیش از ۵۰ نفر هم زخمی شده اند خاطرم را مکدر می کند و با چند تن از آن ها وارد صحبت شوم.
این فروشنده ها می گویند بمب های دستی و خطرناک قاچاق می شوند و ما جنس قاچاق نمی فروشیم حتی به صورت زیرمیزی و به کودکان و نوجوانان توصیه می کنند از فشفشه های بی خطر که شادی بیشتری هم دارند خرید کنند و تاکید می کنند یک لحظه هیجان ناشی از بمب دستی به عواقب خطرناک آن نمی ارزد.
اسباب بازی های کوکی از جمله گربه و سگ هم نه تنها نظر کودکان را جلب می کند بلکه مرا هم به سوی خود می کشد و لحظاتی به تماشایشان می ایستم و در عالم کودکی غرق می شوم. صدای مردی که برای خرید عروسک گربه کوکی با فروشنده چانه می زند مرا به خود می آورد. فروشنده حاضر نیست از ۱۷۰ هزار تومان ریالی تخفیف بدهد و مرد نیز منصرف می شود.
بر روی پل عابر پیاده سر دارایی می ایستم و خیل جمعیت را نظاره می کنم. کاش همیشه عید باشد اما نه این شکلی. روزی برسد که دل های مردم از شادی و خوشحالی پر باشد و لبخند بر لبانشان از ته دل فرا رسیدن عید را بهم تبریک بگویند و صدای خنده کودکان هنگام خرید هر بیننده ای را مسرور کند.
بیایید در این دم عیدی دل هایی را شاد کنیم. حتی اگر دستمان خالی باشد با لبخند وارد خانه هایی شویم که از دیدنمان اشک شوق بریزند و قلب هایشان به تپش بیفتد.
بیایید سفره هایمان را، شادی هایمان و لبخندهایمان را تقسیم کنیم.
حال و هوای عید در بازار تبریز/زندگی در بازار تبریز هنوز هم جریان دارد
چند سال است که در هفته پایانی سال به بازار تبریز سری می زنم تا گزارشی از حال و هوای عید در مراکز خرید تهیه کنم. راستش را بخواهید تهیه گزارش بهانه است. در چنین روزهایی دوست دارم پیاده در بازار گشتی بزنم و از دیدن خریدهای مردم، شور و شوق کودکان و تزئین بازار با شکلات های رنگارنگ، ماهی ها و آجیل شب عید و لباس هایی که کنار پیاده روها پهن شده لذت ببرم.
لینک کوتاه :
https://www.mehrtabriz.ir/?p=93035
برچسب ها
این مطلب بدون برچسب می باشد.
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.