قومیت گرایی تهدید منافع ملی
قومیت گرایی تهدید منافع ملی

مهرتبریز-​احمد بایبوردی فعال فرهنگی واجتماعی ؛ با گسترش کشمکشهای قومی و افزایش اهمیت آن در سیاست بین الملل در طول دو دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی، شاهد بی توجهی فزاینده نسبت به مسئله قومیت و ناسیونالیسم قومی در شاخه های گوناگون علوم اجتماعی بوده ایم. حاصل این توجه، در محافل آکادمیک و حکومتی انتشار کتابها […]

مهرتبریز-​احمد بایبوردی فعال فرهنگی واجتماعی ؛ با گسترش کشمکشهای قومی و افزایش اهمیت آن در سیاست بین الملل در طول دو دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی، شاهد بی توجهی فزاینده نسبت به مسئله قومیت و ناسیونالیسم قومی در شاخه های گوناگون علوم اجتماعی بوده ایم. حاصل این توجه، در محافل آکادمیک و حکومتی انتشار کتابها و مقالات در مورد گروه های مختلف زبانی، مذهبی و نژادی در فعالیتهای سیاسی و نیز ناسیونالیسم قومی و تاثیر این فرایند بر امنیت ملی کشور و تهدیدات ناشی از آن میباشد.

​به گزارش خبرنگار ما در تبریز،قومیت‌گرایی، پدیده‌‌ای است که در حال حاضر، نظام سلطه با آن رفتار دوگانه می‌نماید. از یک‌سو به بهانه‌ی جهانی سازی و گسترش دموکراسی، هویت ملی و مذهبی کشورها و جوامع هدف را ضعیف و کم‌رنگ می‌سازد و از سوی دیگر، با تشویق قومیت‌گرایی و غنی‌سازی آن با فرقه‌گرایی می‌کوشد که وفاداری ملی و فراملی کشورها و جوامع هدف – به‌طور عمده کشورهای اسلامی- را متزلزل ساخته و بحران ایجاد نماید. بنابراین، قومیت‌گرایی از مهمترین چالش‌های تهدید کننده‌‌ی نهضت‌های عدالت‌خواهی در جوامع بشری و بخصوص نهضت‌های اسلامی اصیل، و وحدت مسلمانان است .قومیت‌گرایی یکی از آفت‌های جامعه‌ی بشری است که در طول تاریخ، رنج و ستم بی‌شماری را بر انسان‌ها تحمیل کرده است.

این پدیده ریشه در خصلت حیوانی انسان دارد که مبتنی بر سلطه‌جویی و افزون طلبی است. ادیان حقیقی الهی به دلیل این‌که خواستار تعدیل خواسته‌های مادی و معنوی انسان هستند، همواره در معرض توطئه‌ها و تقابل سلطه‌جویان و افزون طلبان ستمگر قرار دارند. اسلام به‌عنوان آخرین و کامل‌ترین دین الهی و تشیع به عنوان رساترین قرائت از اسلام- که عدالت اجتماعی و رستگاری انسان از مهم‌ترین آموزه‌های آن است- بیشتر از هر دین و آیین دیگری گرفتار چالش‌ها و تقابل با نیروها و گروه‌های سلطه‌گر و کج اندیش از جمله قومیت گرایان می‌باشد.


با توجه به انگیزش خواستهای قومی در گستره جهانی و دامن زدن به منابع قومی ناسیونالیسم چنین به نظر می رسد که در دهه آینده کلیه کشورها به ویژه ایران با این مسئله مواجه خواهند شد.

از آنجا که قومیت ناسیونالیسم قومی از شاخص های عمده در شناخت ظرفیت طبیعی کشورها برای نیل به ثبات و دوری از خشونت به حساب می آید، امنیت همه کشورها علی الخصوص ایران که در چهار راه تمدنی و قومی قرار دارد، بدون توجه به این بعد رقم نخواهد خورد.

در جمهوری اسلامی ایران به نظر می رسد وجود یک قطب قومیتی و ناسیونالیسم مرتبط با آن در غرب و جنوب شرقی کشور و همراهی با دو گسست دینی و به ویژه اقتصادی و تحریکات بیگانگان میتواند خطر آفرین باشد. در نتیجه تضمین اهمیت ملی به عنوان مهمترین شاخصه های حکومت جمهوری اسلامی ایران در اینجا نمایان میشود و جلوگیری از تبدیل مشکلات قومی ـ فرقه ای و ادعای ناسیونالیسم قومی به چالش و در نهایت بحران نیازمندیها و انسجام درونی ضرورت پیدا میکند. نکته مهم این است که ما باید میان تفاوتهای قومی در یک جامعه، نظیر تفاوت در زبان، مذهب، فیزیولوژی یا فرهنگ با بسیج قومی تمایز قائل شویم. تفاوتهای قومی پایگاه بالقوه بسیج قومی است، اما نفس وجود تفاوتهای قومی تضمین کننده بسیج قومی نمیباشد. تجربه ایران نشان که دیدگاه کهن گرا برای توضیح سیاسی شدن اختلافات زبانی ـ مذهبی در ایران وجود داشت، اما این دیدگاه تا اواسط قرن بیستم باعث سیاسی شدن این تمایزات نشد.

​    سیاسی شدن این تفاوتها و ایجاد حرکتهای سیاسی مبتنی بر آن در ایران پدیده ای مدرن است، زیرا منافع ابزار گرایانه عامل اصلی سیاسی شدن علایق کهن زبانی ـ مذهبی بوده است.

نظریه رقابت بر سر منابع: براساس این رهیافت ادغام سیاسی گروه های قومی در داخل یک دولت ـ ملت خاص، چهار چوبی فراهم میسازد که در آن رقابت بر سر منابع ـ به ویژه مشاغل دولتی ـ انگیزه عمده کشمکش میان قومی را به وجود می آورد. هویت یابی قومی به عنوان اساس اقدام جمعی زمانی تحقق میپذیرد و حفظ میشود که امتیازات آشکاری وجود داشته باشد که با تکیه بر هویت قومی بتوان برای دست یافتن به آنها با دیگران رقابت کرد این رقابت میان گروه های قومی عامل بسیج قومی است و منجر به تشکیل سازمانهای قومی و افزایش هویت های قومی میشود.

وجود کانونهای فعال بحرانهای قومی و مذهبی در جداره های همسایگان ایران مثل هندوستان، گرجستان، روسیه، لبنان، فلسطین اشغالی و دیگر نقاط خاورمیانه ممکن است کل منطقه را در شعله های آتش فتنه غوطه ور ساخته و به سرعت با بحرانهای واگرایی قومی ـ مذهبی مواجه سازد.

ـ مسئله تکثر قومی و مذهبی کشور زمانی که با اهداف و مطامع استعماری بیگانه و دشمنان همراه شود از اهمیت و حساسیت فوق العاده ای برخوردار میشود و ناهمگونی فرقه ها و اقلیتهای قومی و مذهبی از مهمترین ابزارهای آنها محسوب میشود.

​ـ شکافها و تعارض گروه های متنوع نقش مهمی در میزان ثبات با ایجاد بی نظمی و نا امنی کشور دارد. این شکافها و تعارضات ممکن است متقاطع یا موازی، فعال یا غیرفعال، واحد یا متعدد باشند. تعداد گروه ها، موازی بودن آنها و فعال شدن شکافها موجب اختلاف با سایر مناطق و دولت مرکزی و در نتیجه بی ثباتی و نا امنی میگردد که در ایران قابل مشاهده است، زیرا در اغلب مناطق قومی نشین کشور، تضاد قومی و نژادی با تضاد زبانی و تفاوت مذهبی همراه است، بالطبع اگر این تضادها فعال شود و شکافها عمیق گردد موجب نا امنی خواهد گردید.

امام‌ خمینی‌ (ره) از جمله‌ متفکرانی‌ است‌ که‌ بر «هـویت‌ ملـی‌» به‌ عنوان‌ یک‌ مفهوم‌ مهم‌ و کلیدی‌ تأکید دارد و شناخت‌ و تبیین‌ دقیق‌ آن‌ را مهمترین‌ عامل‌ شناخت‌ اهداف‌ و جهت‌گیری‌های‌ هر نوع‌ حرکت‌ اصلاحی‌ و نوسازی‌ در کشورهای‌ جهان‌ سوم‌ می‌داند. یکی از محورهای اساسی تشکیل دهنده استراتژی امام (ره) وحدت و انسجام است که در ابعاد مختلف کاربرد دارد. استراتژی و طراحی حضرت امام خمینی (ره) برای رسیدن به «انسجام اسلامی» متشکل از دو لایه است: لایه اول؛ کارکرد فرهنگی و فکری است و دومین عنصر، جنبش سیاسی و عملی است.

از منظر رهبر معظم انقلاب، «خودفراموشى» – به معنى فراموش کردن هویت خود- امری خطرناک است که وجود آن در ادبیات سیاسی یک کشور، به ذلت و خواری مردم آن کشور می‌انجامد. «اگر قوم و ملتى هویت و تاریخ و فرهنگ و زبان خود را فراموش کنند، نتیجه‌ آن ذلت و بدبختى آن قوم خواهد بود».«همه‌ اقوام ایرانى به ایـران و جمهـورى اسـلامى علاقه مندند و ایران را وطن و میهـن خودشان مى‌دانند. اقوام ایرانی مسلمانند و به این آب و خاک دلبسته‌اند، عـزّت و رفـاه خودشان را در ایـران سـربلنـد و آزاد مشاهده می‌کنند….

دشمن به خوبی می داند که با دامن زدن به برخی از اختلافات طبیعی موجود میان اقوام ایرانی می تواند شکاف های عمیقی را در بین لایه ها اجتماعی این کشور ایجاد کرده و بهترین فضا را برای شکل گیری و سازماندهی اهداف شوم خود در درون جامعه اسلامی فراهم آورد و این همان برنامه همیشگی دشمنان این سرزمین می باشد. لذا در زمان حاضر اتحاد اقوام به عنوان  یک فضیلت استراتژیک مطرح است که به راحتی می تواند  تفرقه افکنی های دشمنان را نقش برآب کند .

اتحاد اقوام راهکار حفظ تمامیت ارضی ایران است و اگر ملت ایران بر حفظ هویت خود و لزوم یکپارچگی ملی به اجماع برسد (که رسیده است ) دشمن حتی اگر قصد شکستن و یا ضربه وارد کردن به این تمامیت و یا هویت را داشته باشد ،نمی تواند کاری از پیش ببرد و اصولاً طمع دشمن وقتی بیشتر می شود که بنیاد های اتحاد و همبستگی ملی را در درون جامعه ما در خطر ببیند. اتحاد ملی مهمترین  راهکار رسیدن به منافع ملی است . در شرایط فعلی باید اتحاد ملی آحاد ملت ایران را یک ارزش استراتژیک و قابل تاکید فراوان بدانیم چرا که این اتحاد با تکیه بر هویت ملی و دینی حاصل شده و راهگشای سیاست های داخلی وخارجی خواهد بود .

دین مشترک ، تاریخ و منابع ملی مشترک ، اصول و مبانی و ملیت مشترک ، داشتن رهبری واحد و آینده یکسان از جمله عواملی هستند که اقوام ایران زمین را وحدت بخشیده و باعث انسجام آنها شده اند.

نیاز امروز کشور رسیدن به انسجام استراتژیک است . منظور از انسجام استراتژیک رسیدن به ترکیب مناسبی از مصالح ملی ، منفعت ملی و علایق جزئی می باشد که موضوع قومیت ها و مطالبات گوناگون آنها را می تواند در رکن سوم یعنی همان علایق جزئی جای داد . لازم است که تفکرات ناسیونالیستی به ویژه در میان نخبگان فکری و سیاسی قومیت های گوناگون از میان برداشته شده و تمام افکار به یک هدف واحد که همان پیشرفت ایران اسلامی در قالب سند چشم انداز بیست ساله توسعه کشور می باشد ، معطوف گردد.


​​روز شنبه سوم آذرسال‌جاری گروهک تروریستی و تجزیه‌طلبی موسوم به «حرکه النضال العربی لتحریرالاحواز»(جنبش مبارزه عربی برای آزادی اهواز)، در شهر کپنهاگ یک‌گردهمایی ضدایرانی برگزار کرد که به نظر می‌رسد برگزاری چنین همایشی بدون حمایت دولت دانمارک از این گروهک میسر نبوده است. در این گردهمایی، فعالان سیاسی ضد ایران از کشورهای عربی حضور داشتند؛ از جمله «انور مالک»، روزنامه‌نگار و افسر سابق اطلاعاتی الجزایر و مدیر شبکه تلویزیونی ضد ایرانی «سعودیه ۲۴» عربستان سعودی، «جورج صبرا» رییس پارلمان سابق سوریه که با آغاز ناآرامی‌ها از دولت اسد جدا شد و به گروه‌های تروریستی ضد دولت مستقر سوریه پیوست، «جمال قارصلی» از فعالان سیاسی سوریه‌ای‌الاصل ساکن آلمان و دیگر اعضای گروهک تروریستی «الاحوازیه». نکته مهمی که در این گردهمایی وجود داشت،

حضور فعال برخی از عناصر تجزیه‌طلب پان‌ترکیست در مراسم و در بین سخنرانان اصلی بود. سخنگوی گروهک هویت‌طلبِ تروریستی و تجزیه‎طلب به نام «آذربایجان میللی دیرنیش تشکیلاتی»تشکیلات مقاومت ملی آذربایجان‎)یکی از سخنرانان اصلی این همایش بود که علت حضور خود را نشانه‌ای از همبستگی میان دو ملت ترک آذربایجان جنوبی و ملت عرب اهواز دانست! و افزود :«وقت آن فرا رسیده که تمامی ملل غیر فارس در یک جبهه واحد علیه رژیم ایران به‌پا خیزند و من مطمئن هستم با اتحاد در برابر رژیم تروریستی ایران پیروزی از آن ما خواهد بود». وی در پایان از دانمارک به دلیل میزبانی و فراهم کردن بسترهای این نشست تقدیر و تشکر کرد.سخنگوی یکی دیگر از گروهک‌های تجزیه‌طلب پان‌ترکیستی از دیگر سخنرانان اصلی این همایش بود که با اشاره به تاریخچه ترور در ایران، آذربایجان جنوبی را یکی از قربانیان ترور در ایران خواند.به طور کلی در بررسی پیوند میان پان‌ترکیسم و پان‌عربیسم توجه به پیشینه تاریخی این اتحاد بسیار مهم است و همایش فوق‌الذکر را نیز می‌توان جلوه‌ای دیگر از اتحاد مثلث شوم پان‌عربیسم، پان‌ترکیسم و صهیونیسم علیه امنیت ملی ایران دانست.

حمایت دانمارک از این همایش که لابی‌های قوی صهیونیستی در این کشور فعالیت قابل توجهی دارند و از کشورهای اصلی حامی اسراییل در اتحادیه اروپا نیز است، نمی‌تواند با این اتفاق بی‌ارتباط باشد.به عنوان مثال در بررسی تاریخچه فعالیت‌های پان‌گرایانه در منطقه خاورمیانه، «ارمینوس وامبری» از شرق‌شناسان یهودی نقش قابل تاملی در ایجاد پان‌ترکیسم و پان‌عربیسم داشته که در برخی از آثار مرتبط با مطالعات تاریخ معاصر خاورمیانه به‌آن پرداخته شده است.حتی اگر میان این جریانات گفته‌شده ارتباط مستقیمی وجود نداشته باشد، به خاطر دو رویکرد مشترک و مهمی که دارند، دارای منافع مشترک و در نتیجه دارای استراتژی واحدی علیه ایران می‌شوند: یکی اینکه این جریانات نظم بین‌المللی را قبول ندارند و حتی از این نظر با جریان‌هایی مانند داعش و القاعده و طالبان نیز وحدت منافع پیدا می‌کنند؛ به طوری‌که به عنوان مثال در حادثه حمله تروریستی به رژه اهواز شاهد این مهم بودیم که گروهک‌های پان‌عربی و داعش به ترتیب برنامه‌ریز و مجری آن بودند.

دومین مورد آنکه این جریانات، همگی در تقابل‌شان با ایران -بدون توجه به اینکه چه نوع حاکمیت و دولتی در ایران قدرت را در دست دارد- اشتراک نظر و رویه دارند.این عوامل سبب شده که در دوران معاصر نمودهای بسیاری از ارتباط میان جریانات پان فارسی و پان‌عربی و پان‌ترکی با محوریت صهیونیسم ظهور و بروز کند. از ارتباط بین جریانات پان‌ترکی و پان‌عربی در دوران معاصر می‌توان به دوران حکمرانی رژیم بعث صدام اشاره کرد که وی از حامیان اصلی فعالان پان‌ترکیست ایرانی مانند «محمد تقی زهتابی»، از تئوریسین‌های اصلی و تولیدکنندگان محتوای پان‌ترکی در ایران و «محمود پناهیان»، وزیر جنگ فرقه تجزیه‌طلب دموکرات آذربایجان بود.بر اساس اسنادی که از سوی وزارت خارجه ایران منتشر شده ،

زهتابی در سال ۱۹۷۴ میلادی در یک سمینار پان‌عربی که در بغداد برگزار شد علیه تمامیت ارضی ایران به ایراد سخنرانی پرداخت و به قول خودش به نمایندگی از «۱۲ میلیون ترک آذربایجانی»(آن زمان هنوز ادعای ۴۰ میلیون ترک ابداع نشده بود!) تجاوز‌های تاریخی ایران نسبت به مرزهای اعراب را محکوم کرد. وی حتی توانست در چتر حمایت رژیم بعث عراق، بدون تحصیلات مقدماتی تا مراحل استاد تمامی دانشگاه بغداد خودش را برساند! در طول ایام دفاع مقدس نیز که آذری‌های ایران در صف اول مبارزه با بعثی‌ها بودند، اتحاد میان پان‌عربیسم و پان‌ترکیسم در قالب شبکه‌های ترکی‌زبان بغداد از جمله نمودهای این وحدت شوم علیه ایران بود که روزانه به نشر محتوای ضد ایرانی اقدام می‌کرد.

ترویج قوم گرایی در زمان حاضر از بزرگترین خیانت هایی است که نظام اسلامی را تهدید می کند و متاسفانه ما در برخی ارگانهای رسمی کشور نیز شاهد برخی اعمال ناشایست در این باب هستیم . که امیدواریم با برخورد قاطع مسئولین و دست اندر کاران ، این گونه مسائل حاشیه ای از بین رفته و زمینه های وحدت هر چه بیشتر امت اسلامی فراهم گردد چرا که امروزه در عصر ارتباطات ، قوم و قوم گرایی صرف ، ضرورت اصلی خود را از دست داده است.تعالیم ارزشمند اسلام از مسائل قومی، نژادی و گروهی، به عنوان ابزاری برای شناخت و ایجاد روابط بین مردم و همکاری آن ها یاد می کنند و آن ها را به رسمیت می شناسد. اما استعمارگران همواره از این حربه (ملی گرایی) برای متلاشی کردن رقبای خود استفاده کرده اند و اتحاد مسلمانان را بدین وسیله، به تفرقه و جنگ علیه همدیگر مبدل ساخته اند.

​در جریان فروپاشی دولت بزرگ عثمانی، استعمارگران بریتانیا با ترویج ملی گرایی عربی و پان ایرانیسم و پان ترکیسم، کشورهای اسلامی را علیه حکومت عثمانی شوراندند و آن را متلاشی کردند. و نیز استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا برای حفظ حکومت صهیونیسم، مسأله فلسطین را مبارزه بین اعراب و اسرائیل قلمداد کرد تا بتواند از اهمیت آن بکاهد و مبارزات را از محوریت اسلام که آئینی متکی به احکام خداوند متعال است خارج سازد. اما انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی قدس سره ، معیارها و ارزش های استکباری را تغییر داد و مبارزه با صهیونیسم را وظیفه همه مسلمانان اعلام کرد و جهان اسلام را علیه استکبار و صهیونیسم بسیج کرد و ثمرات آن امروز در قیام انتفاضه در داخل فلسطین اشغالی و در جریان عقب نشینی اشغالگران قدس از سرزمین لبنان آشکار گردید و اینک این نهضت می رود تا تمام سرزمین های اشغالی را آزاد سازد و طومار استراتژی سرزمین بزرگ صهیونیست ها از نیل تا فرات را در هم پیچید.امیدوارم دوستان عزیزم با هوشیاری تمام با حفظ هویت قومی خود ملیت ایران را سرلوحه برنامه های خودشان قرار دهند.ما اگر ترک زبان هستیم الگوهایی مثل ستارخان قره داغی داریم که وقتی به ایشان پیشنهاد متوسل شدن به سفارت روسیه داده شد فرمود من می‌خواهم هفت دولت زیر پرچم ایران باشد، شما به من می‌گویید بروم زیر بیرق روس؟ ایران کلمه مقدسی برای ماست وتا ابد خواهد بود.برای اینکه ایران ایران شود خون دل ها خورده ایم میلیون ها شهید گلگون تقدیم این خاک مقدس کرده ایم .بیایددر صف دشمن قرار نگیریم.