به گزارش مهر تبریز به نقل از بردباری نیوز، زهرا حیدری/ وقتی استوری‌های بلاگرها از رستوران‌های پنج‌ستاره و ویلاهای لوکس سیل می‌زند، یا فلان چالش مجازی با هشتگ «یک ماه بدون برند» به راه می‌افتد، ناخودآگاه در ذهن مخاطب ناآگاه این پیام شکل می‌گیرد که موفقیت و جایگاه اجتماعی مترادف است با خرید کالاهای گران‌قیمت. […]

به گزارش مهر تبریز به نقل از بردباری نیوز، زهرا حیدری/ وقتی استوری‌های بلاگرها از رستوران‌های پنج‌ستاره و ویلاهای لوکس سیل می‌زند، یا فلان چالش مجازی با هشتگ «یک ماه بدون برند» به راه می‌افتد، ناخودآگاه در ذهن مخاطب ناآگاه این پیام شکل می‌گیرد که موفقیت و جایگاه اجتماعی مترادف است با خرید کالاهای گران‌قیمت. اینجاست که تجمل‌گرایی به یک ارزش کاذب بدل می‌شود و اسراف، به رفتار روزمره.
نگاهی به ریشه‌های این پدیده نشان می‌دهد که نخستین عامل، شکل‌گیری فرهنگ سرمایه‌داری مصرف‌گراست؛ فرهنگی که از در و دیوار خیابان‌های شهر تا بنرهای آنلاین تبلیغات، «به‌روز بودن» را با برندپوشی و زندگی لاکچری گره زده است. در فقدان آموزش‌های مالی کاربردی در مدارس و دانشگاه‌ها، فرد نمی‌داند که چگونه باید میان «نیاز واقعی» و «خواسته ذهنی» تمایز قائل شود و به جای بودجه‌بندی منطقی، صرفاً خرج می‌کند تا هم‌سطح دیگران باشد. نکته قابل تأمل دیگر، الگوسازی مسموم برخی اینفلوئنسرهاست؛ آن‌ها که برای جذب فالوور و افزایش درآمد، هر لحظه از لوکسی‌هایشان عکس می‌گذارند و بی‌وقفه زندگی خود را به نمایش می‌گذارند. مخاطب جوان، بدون پشتوانه فکری و آگاهی، این سبک زندگی را معیاری برای «فرصت‌ها و موفقیت» می‌داند و هجوم به سوی برندها آغاز می‌شود.
پیامدهای این رفتار افسارگسیخته، فقط خالی شدن کیف پول نیست. در ابعاد اجتماعی، شکاف طبقاتی عمیق‌تر می‌شود و حس کینه و بی‌اعتمادی میان اقشار مختلف قوت می‌گیرد. در ابعاد زیست‌محیطی، تولید انبوه کالاهای لوکس و بسته‌بندی‌های زائد حجم زباله و مصرف انرژی را سر به فلک می‌زند. حتی در بعد فردی، اضطراب و استرس برای تأمین و نمایش مداوم وضعیت مالی مطلوب، آرامش روانی را از انسان ربوده و او را در چرخه بی‌پایان «داشتن» و «نداشتن» گرفتار می‌کند.
اما سرنوشت این مسیر مه‌آلود را می‌توان با بازگشت به اصول میانه‌رویِ فرهنگ ایرانی-اسلامی و آموزه‌های جهانی «زندگی مینیمال» تغییر داد. ما نیاز داریم تا ابتدا با خود بسنجیم که «امروز چه کار اخلاقی و مالیِ معقول انجام داده‌ایم؟» و سپس با ابزارهایی ساده مانند روزانه‌نویسی برای ثبت موارد قدردانی و تشکر، حس همدلی و مثبت‌اندیشی را تقویت کنیم. در سطح کلان‌تر، رسانه‌ها و فعالان فضای مجازی مسئول‌اند به جای برجسته‌سازی نمایش‌های لوکس، به تولید محتوای آموزشی درباره مدیریت بودجه شخصی، معرفی سبک‌های جایگزین و روایت داستان‌های واقعی افراد موفق پس از کاهش مصرف تجملی بپردازند.
علاوه بر این، ایجاد کمپین‌های مردمی با هشتگ‌هایی همچون #یک_ماه_بدون_برند یا #صرفه‌جویی_هفته‌ای و دعوت به ثبت و اشتراک‌گذاری تجربه‌های عملی می‌تواند گروه‌های دوستی و خانوادگی را در یک چالش مثبت مشارکت دهد و چرخه اعتدال را قوت بخشد. در نهایت، وقتی هر فرد در تصمیم‌های روزمره‌اش از «گوش دادن فعال» به نیازهای دیگران تا «بودجه‌بندی» مالی و تمرین ساده «قدردانی» را لحاظ کند، جمع کوچک ما کم‌کم به جمع بزرگی از افرادی تبدیل می‌شود که نه با نمایش ثروت، که با ارزش‌گذاری به منابع و احترام به طبیعت، زندگی‌شان را غنی می‌کنند.
این راه بازمی‌گرداند ما را به جایی که مصرف معقول تنها یک انتخاب زیبا نیست، بلکه ضرورتی ملی و انسانی برای پایداری جامعه و سلامت فردی است. بیایید امروز، از خود بپرسیم: «چه میزان از منابع زندگی را برای زندگی بهتر دیگری، برای فردای پایدارتر، صرف می‌کنم؟» پاسخ مثبت به این سؤال، نخستین قدم برای نفی تجمل‌گرایی و مذمت اسراف خواهد بود.