یادداشت /توسل به بدی برای پیروزی
یادداشت /توسل به بدی برای پیروزی
مهرتبریز-یادداشت  به قلم دکتر"محمدعلی صادقیان" هدف چیست؟ در یک کارزار رقابتی و در بطن یک جامعه هدف چیست؟ ما برای چه امری در رقابت با یکدیگر قرار می‌گیریم؟ چه چیزی سبب می‌شود تا افراد یک اجتماع میل به برتر بودن را مدام در خود تقویت کنند؟

مهرتبریز-یادداشت  به قلم دکتر”محمدعلی صادقیان” هدف چیست؟ در یک کارزار رقابتی و در بطن یک جامعه هدف چیست؟ ما برای چه امری در رقابت با یکدیگر قرار می‌گیریم؟ چه چیزی سبب می‌شود تا افراد یک اجتماع میل به برتر بودن را مدام در خود تقویت کنند؟

حقیقت این است که برتری‌جویی کهن‌الگویی پسندیده و نظامی تاریخی است. هر کسی میل دارد در یک جمع خودش را نشان دهد و بگوید الگوی مناسبی است و توان همگرا کردن جمع را دارد. این مساله مادامی که در جهت نیل به اهداف فردی و جمعی -به صورت توامان- باشد، امری پسندیده و بسیار والاست اما آن هنگام که این مفهوم به امری صرفاً برتری‌جوایانه و فارغ از توانایی و لیاقت بسط داده شود، امری نکوهیده و ناپسند خواهد بود. در چنین وضعیتی که غوغاسالاری و لمپنیسم جای شایستگی و لیاقت را در رقابت می‌گیرد، بیشتر از آنکه برتری فردی در ذهن متبادر شود، قبایل بدوی به ذهن می‌آیند که در آن زور بازو و تنازع برای بقا، برتر از شیوه زیستن و سبک زندگی بود. به عبارتی برتری‌جویی بر اساس غوغاسولاری نوعی بدویت درجهان مدرن است، جهانی که در آن عدالت قاعده و قانون اصلی آن است، جهانی که در آن همزیستی مسالمت‌آمیز تنها رکن بقای آن است. در چنین وضعیتی شایستگان به کنار رانده می‌شوند، لایقان سرافکنده شده و به انجام امور روزمره مشغول می‌شوند، نخبگان در اوج ناامیدی به حاشیه کشانده می‌شوند و مردم تلاش می‌کنند تا تعریف جدیدی از شایستگی برای خود ارائه دهند و چون موفق نمی‌شوند تنها به شرایط موجود تن می‌دهند.

به واقع هدف کسانی که با بی‌اخلاقی سعی می‌کنند خود، تیم یا حزب ویا فرد خود را به پیروزی برسانند یک هدف بیشتر ندارند و آن اتصال و ارتزاق از سرمنشاء قدرت است. برای چنین افرادی هیچ چیز جز قدرت معنا ندارد. برای اینها رسیدن به قله نه سلوکی برای تزکیه نفس و خودشناسی است و نه امری اجتماعی جهت رفاه حال مردمان بلکه آنها فقط می‌خواهند به قدرت دست یابند تا منافع خود را بیش از پیش تقویت کنند و خود را در شرایط جدید ببینند. اینجاست که می‌توان گفت برای چنین اشخاصی هدف وسیله را توجیه می‌کند. برانگیختن انگیزه مشارکت نخبگان در سرنوشت کشور و آسودگی و رفاه مردمان در میان اهداف خودکامه‌ غوغاسالاران جایگاهی ندارد، هر آنچه هست خویشتن است، خویشتنی که بیشتر به نظر می‌رسد جایگاهش میادین مبارزات باشد تا کارزارهای رقابت جهت اعتلای یک امت.
هر آن چیزی که ایشان در این میان به آن متوسل می‌شوند، بی‌اهمیت است. چون هدف برای آنها چیز دیگری است. دروغ‌هایی که اینها به دیگران می‌بندند از نظر مردم خود دروغ است چرا که مردم زودتر از حتی خود این قدرت‌طلبان می‌فهمند که آنها از شانه‌های رنج‌کشیده مردم توقعی جز پله‌های ترقی ندارند و از هر وسیله‌ای برای پیشرفت استفاده می‌کنند، خواه این وسیله قلب حقیقت و دروغ‌پردازی باشد خواه وعده‌های آنچنانی. چنین افرادی هیچ‌گاه نمی‌توانند از سطح چماقداران بدوی به دور از تمدن فراتر بروند و از همه بدتر اینکه آنها با مخدوش کردن تصورات یک جامعه، دورنمای یک ملت را تیره و تار می‌کنند، هرچند خود با نوشیدن از چشمه قدرت، احساس خوشایندی داشته باشند اما حقیقت ماندگار در تاریخ مدنیّت این است که اینها با تمام غرور خود باید بدانند که فرمانروایی‌شان بر مردم، دولت مستعجل است و نظام هستی خواب دیگری برایشان دیده است؛ خواب نگون‌بختی و باز شدن مشت دروغ، ریا و لمپنیسم.