به گزارش مهر تبریز، یک عملیات سریع و حرفهای جان یک زن ۲۱ ساله را نجات داد و او را از لبه پرتگاه ناامیدی به مسیر امید بازگرداند.ماجرا از این قرار بود، سکوت اضطراری خط ۱۲۳ با گزارشی نگرانکننده شکسته شد. تیم فوریتهای اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تبریز بر اساس گزارش دریافتی، بلافاصله به محل اعزام شدند.
در محل بانویی ۲۱ ساله و مطلقه در شرایطی بحرانی و پُراسترس، بر روی نردههای پل عابر پیاده روگذر قصد داشت با سقوط از ارتفاع، به زندگی خود خاتمه دهد. این موقعیت، علاوه بر خطر برای خود مراجع، ترافیک و آرامش روانی جامعه را نیز تحت تاثیر قرار داده بود.صحنه نفسگیر بود؛ هر ثانیه، یک عمر ارزش داشت.
بررسی های اولیه نشان داد که دلپیچههای ذهنی، او را به لبه پرتگاه کشانده است. عامل اصلی این بحران، اختلافات خانوادگی عمیق و طرد شدن از سوی خانواده بود که منجر به ایجاد دغدغههای ذهنی شدید و احساس ناامیدی در ایشان شده بود.
تیم اورژانس اجتماعی با اجرای مداخلات روانشناختی و مددکاری تخصصی و فوری، در فضایی سرشار از همدلی و صبوری، موفق به ایجاد ارتباط مؤثر با مراجع شد و هر کلمه و هر جمله را پلهای برای پایین آمدن از پل ناامیدی ساختند و با بهکارگیری تکنیکهای کاهش تنش و ارائه مشاوره بحران، امیدواری نسبی به ایشان بازگردانده شد و در نهایت، مراجع از تصمیم خود منصرف شد.
لحظاتی که زندگی دوباره نفس کشید
پس از پایدار کردن شرایط روحی و عاطفی مراجع و عادیسازی وضعیت، این فرد برای دریافت خدمات تخصصیتر و ادامه فرآیند درمان و مداخلات روانی-اجتماعی، به مرکز مداخله در بحران فردی، خانوادگی و اجتماعی اورژانس اجتماعی تبریز انتقال یافت.این مداخله، نمونه بارزی از اثربخشی حضور به موقع، دانش تخصصی و اقدام جسورانه تیم اورژانس اجتماعی در پیشگیری از وقوع فجایع انسانی و حفظ کرامت انسانی افراد در بحرانترین لحظات زندگی است.
وقتی امید دوباره، زاده میشود
این اتفاق، تنها یک گزارش مداخله موفق نیست؛ یک پیام روشن است. پیامی از سوی زندگی برای تمام کسانی که فکر میکنند در تاریکترین تونل تنهایی خود، تنها هستند. پیام زندگی که میگوید:اگر فکر میکنی که تمام درها به رویت بسته شده و بار اندوه و ناامیدی چنان سنگین است که نفسهایت را به شماره انداخته، بدان که این احساس، یک فریب زودگذر است.
فریبی که درد به تو میزند تا تو را از دیدنِ حتی کوچکترین روزنهی نوری محروم کند. ما اینجا هستیم تا بگوییم که آن روزنه، وجود دارد.همانطور که برای او اتفاق افتاد، درست درلحظهای که مرگ نزدیکتر از هر کس دیگری به نظر میرسید، کمک رسید. نه از یک قهرمان خیالی، بلکه از دستانی که آموزش دیدهاند تا در چنین لحظههایی چراغ باشند.فریاد زدن برای کمک، نشانه ضعف نیست؛ اوج شجاعت است. شجاعتِ باور کردن اینکه “شاید راه دیگری هم باشد”.
نجات
این دو شماره، تنها عدد نیستند؛ آنها یک خط زندگی هستند:
* اورژانس اجتماعی: ۱۲۳ ( پاسخگو ۲۴ ساعته، حتی در وقت تعطیلی )
* خط ملی مشاوره: ۱۴۸۰ (گوشی که فقط برای شنیدن توست)
یک تماس. فقط یک تماس. میتواند همان نخستین جرقهای باشد که مسیر تاریک را روشن میکند. به خودت این فرصت را بده. جهان بدون تو، جهانِ کاملتری نیست. همین الان دست نگه دار. نفس عمیق بکش و شماره را بگیر. ما اینجا ایستادهایم تا بشنویم.
این صدا را تصور کن؛
صدای آرام پشتخط: ” ۱۲۳… اورژانس اجتماعی… چه کمکی میتونم بهتون بکنم؟”
در آن سوی خط، کسی نشسته که نه تو را قضاوت میکند، نه عجله دارد و نه میخواهد به تو نصیحت کند.
فقط میشنود، فقط همراهی میکند و گاهی تنها چیزی که بین ناامیدی و یک زندگی جدید فاصله میاندازد؛ همان سه رقمی است که منتظر انگشت توست تا رقم بخورد.
ما اینجا هستیم
در تاریکترین لحظههایت. در تنهاییترین ثانیههایت، برای تو، نفس بکش. شماره بگیر. بگذار ثابت کنیم که حتی در سردترین شب هم سپیدهدم در راه است. بگذار زندگی دوباره آغاز شود.